English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8982 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
standoff half U بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
halfback U بازیگر میانی
center back U بازیگر میانی خط عقب
flankerback U بازیگر میانی جناح
big man U بازیگر میانی بیس بال
blind side U سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
center forward U نوک حمله بازیگر میانی جلو تور والیبال
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
square in U پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
sick call U تجمع برای رفتن به بهداری
hookup U تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
drawman U مرد میانی برای رویارویی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
major penalty U اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
heisman trophy U جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
attacks U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
drop ball U انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
golf car U وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
covers U اماده شدن برای دریافت توپ
zction for dammages U اقدام برای دریافت خسارت وارده
mode U حالت کامپیوتر برای دریافت داده
modes U حالت کامپیوتر برای دریافت داده
facsimile transceiver U واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
demands U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demanded U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
cues U اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
cue U اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
rallying points U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying point U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
huddled U جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
go backdoor U جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
huddles U جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
huddling U جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
huddle U جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
go baseline U حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
reperforator U ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
rallies U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
shake bottle U بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
posterestante U پستی که در پستخانه میماند تاگیرنده برای دریافت ان مراجعه کند
answering U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
CBMS U استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران
mode U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
modes U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
eft U سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
ES IS U سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
carrier U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
mid user U اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
carriers U سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
spooler U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
spooling device U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
negative U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negatives U سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
invites U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
invited U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
handshakes U سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
handshake U سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
invite U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
Eudora U برنامه نرم افزاری تجاری معروف برای ارسال و دریافت مدیریت پیام های پست الکترونیکی از طریق اینترنت
flag day U هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
DCD U سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
subscribe U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
piggybacking U استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
subscribes U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribed U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
quick out U نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
thick Ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
DSR U سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
sequential U پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
accumulations U تجمع
forming up U تجمع
public meeting U تجمع
aggregation U تجمع
assembly U تجمع
associations U تجمع
association U تجمع
accumulation U تجمع
congestion U تجمع
trafficked U تجمع مدافعان
traffic U تجمع مدافعان
rendezvous area U منطقه تجمع
accumulation point U نقطه تجمع
capital agglomeration U تجمع سرمایه
assembling area U منطقه تجمع
assembly area U منطقه تجمع
swarmer U تجمع کننده
line official U داور خط تجمع
collecting point U منطقه تجمع
trafficking U تجمع مدافعان
traffics U تجمع مدافعان
furunculosis U تجمع چندکورک
turout U تجمع پرسنل
hive U مرکز تجمع
line backer U مدافع پشتیبان خط تجمع
concentration camps U منطقه تجمع اسرا
concentration camp U منطقه تجمع اسرا
unlawful assembly U تجمع غیر قانونی
rendezvous area U منطقه تجمع موقت
line backing U دفاع پشت خط تجمع
pigmentation U تجمع رنگدانه ها در بافتها
loose forward U مهاجم تک رو پشت خط تجمع
rallying points U محل تجمع مجدد
dust laden U تجمع گرد وغبار
pipe the side U تجمع گارد احترام
boat rendezvous area U منطقه تجمع قایقها
associations U تداعی معانی تجمع
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
rallying point U محل تجمع مجدد
number forward U مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
association U تداعی معانی تجمع
hiking U گرفتن توپ درشروع تجمع
dummies U گول زدن حریف در تجمع
coil up U تجمع ستون در راحت باش
dummy U گول زدن حریف در تجمع
hydrothorax U تجمع مایع در حفره جنب
sacking U حمله به مهاجم پشت خط تجمع
hikes U گرفتن توپ درشروع تجمع
hike U گرفتن توپ درشروع تجمع
hiked U گرفتن توپ درشروع تجمع
recalled U دستور تجمع قوا دادن
bomb cemetery U محل تجمع بمبهای فاسد
broken field U محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
recalls U دستور تجمع قوا دادن
pipe the side U فرمان تجمع گارد احترام
recall U دستور تجمع قوا دادن
casual water U تجمع موقتی اب روی زمین
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
snapping U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
prisoner of war cage U محل تجمع اولیه اسرای جنگی
convoy assembly port U بندر محل تجمع کاروان دریایی
snapped U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snaps U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
riot U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
to recall the troops from Mali U دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
huddles U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
rioted U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
snap U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
huddled U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
riots U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
huddle U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
convoy assembly port U بندر محل تجمع ستون موتوری
flares U پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
huddling U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
rioting U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
flare U پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
middle deck U پل میانی
mediums U میانی
centrical U میانی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1دریافت کردم
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com